هنردرمانی

دکتر سعید ممتازی، مشاور و روان‌درمانگر* – ونکوور

پیشینه

نخستین ریشه‌های هنردرمانی در اواخر سدهٔ نوزدهم با «فرانتس سیزک» – دانشجوی هنر و بعدها معلم نقاشی – و با نقاشی آزاد کودکان شکل گرفت. این هنرمند پیشرو اتریشی، اعتقاد داشت که کودکان در هنر، آزادانه احساسات خود را بروز‌ می‌دهند. سیزک که در سال ١٨٨۵ وارد آکادمی هنرهای زیبا در وین شده بود، در دوران دانشجویی با خانواده‌ای که چند فرزند داشتند زندگی می‌کرد. بچه‌ها به اتاقش می‌آمدند و او به آن‌ها اجازه می‌داد از لوازم نقاشی‌اش استفاده کنند و آن‌ها را تشویق به بیان افکار و احساساتشان می‌کرد. خلاقیت آن‌ها سیزک را تحت تأثیر قرار داد. سیزک کارهای بچه‌ها را به هنرمندان دیگر دانشگاه نشان داد و آن‌ها او را تشویق کردند تا مدرسه‌ای هنری برای کودکان راه‌اندازی کند. سیزک این کلاس نقاشی را در وین ایجاد و کودکان را خودش پس از مصاحبه انتخاب کرد. روش آموزش او ساختار محدودی داشت و در آن تخیل و بیان آزاد تشویق می‌شد.

بعدها «آدریان هیل‌»، نخستین شخصی بود که اصطلاح «هنردرمانی» را در کتاب خود با نام «هنر در برابر بیماری» به‌کار برد. او در سال ١٩٣٨ از هنر برای راحت‌تر گذراندن دوران نقاهت در آسایشگاه‌های بیماران مبتلا به سل استفاده کرد. پس از آن پزشکان از او خواستند که برای ارائهٔ این خدمت‌ به دیگران، خصوصاً سربازانی که از جنگ جهانی دوم بازگشته بودند، کمک کند. این تجربه به او ثابت کرد که هنر چیزی بیش از گذراندن وقت است و در واقع افراد با به‌‌کارگیری آن از استرس و فشار روانی رهایی می‌یابند.

هنردرمانی چیست؟

هنردرمانی، کاربرد فعالیت‌های هنری با دو دیدگاه روان‌درمانی و روان‌کاوی برای تسکین ناراحتی‌های روانی است. بهترین تعریف از هنردرمانی توسط انجمن هنردرمانی آمریکا به این شکل ارائه شده است:

«هنردرمانی یک حرفهٔ جامع در خدمات انسانی و بهداشت روان است که به غنی‌شدن زندگی افراد، خانواده‌ها و جوامع از طریق فرایندی خلاق در آفرینش فعال آثار هنری، کمک می‌کند. هنردرمانی با درنظرگرفتن نظریه‌های روان‌شناسی کاربردی و تجربه‌های انسانی رابطهٔ روان‌درمانی را عمیق‌تر می‌کند.»

نقاشی اثر دختری ۱۴ ساله از شاگردان فرانتس سیزک
نقاشی اثر دختری ۱۴ ساله از شاگردان فرانتس سیزک

هنر و روان‌درمانى

مى‌توان گفت هنردرمانى عبارت است از به‌کارگیرى ابزارهاى هنرى مختلف که فرد بتواند از طریق آن، درونیات ذهن خود را کشف و بیان کند. در واقع هنردرمانی رشته‌ای ترکیبی در کار روان‌درمانى است که هنر و روان‌شناسی را با هم می‌آمیزد و با استفاده از فرایند خلاقانهٔ به‌کارگیرى تکنیک‌های هنری و ایجاد آثار هنری به افراد برای توسعهٔ خودآگاهی، کشف احساسات و رسیدگی به تعارضات یا آسیب‌های حل‌نشده کمک می‌کند. هدف آن است که مراجعه‌کننده بتواند با مسائل و نگرانی‌هایى که او را به اتاق درمان آورده است، کنار بیاید. در هنردرمانى، درمانگر و مراجع در تلاش براى درک فرایند هنرى و اثر خلق‌شده با هم مشارکت‌ مى‌‌کنند. این روش به کشف علت اضطراب‌ها و وسواس‌‌ها، توانمندشدن در ابراز وجود، درک احساسات خود و دیگران، ترمیم اعتمادبه‌نفس و تغییر عادات نامناسب کمک مى‌‌کند.

 آرامشى که در پس انجام انواع فعالیت‌هاى هنرى به‌دست‌ مى‌‌آید، یکى از عللى است که فرد را به این‌گونه فعالیت‌ها‌ مى‌‌کشاند. این آرامش گاهى حاصل مکانیسمى است که در روان‌کاوی به والایش معروف است. والایش عبارت است از تبدیل انگیزه، نیرو یا آرزویی دست‌نیافتنى یا پنهانى به امرى شدنی و ستودنى. این مکانیسم دفاعی یکی از بهترین و باارزش‌ترین راه‌‌های مقابله با ناکامی است که سبب می‌‌شود انگیزه‌‌های نامطلوب به‌گونه‌‌ای خواستنى و جامعه‌پسند بیان شوند. بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و شاعرانى که در حل تعارضِ احساس حقارت و جاه‌‌طلبی‌ مشکل داشته‌اند، با ضربه‌هاى روانى کودکى روبرو بوده‌اند، یا در ارضاى امیال جنسى شکست خورده‌‌اند، از این راه به آفرینش هنری دست زده‌‌اند و گاهی شاهکارهای جاویدان هنرى و ادبى خلق کرده‌‌اند. هنردرمانى کمک‌ مى‌‌کند که فرد به ضمیر ناخودآگاه خود دسترسى یافته و به‌درستى با احساسات پنهان‌شده در ناخودآگاه و لایه‌‌هاى زیرین شخصیت خود آشنا شود. 

هنردرمانی همچنین برای کمک به افراد، به‌ویژه کودکان در تقویت مهارت‌های اجتماعی و افزایش اعتمادبه‌نفس استفاده شده است. این روش افزونه‌ای فوق‌العاده بر روان‌شناسیِ مثبت‌نگر است، زیرا در عمق آن به‌دنبال کمک به افراد برای غلبه بر چالش‌های عاطفی یا روانی، برای دستیابی به احساس بهتری از آسایش و رهایى است. 

برای شرکت در هنردرمانی، نیازی به تجربهٔ هنرى قبلی یا استعداد ذاتى ندارید. این فرایند به‌خودیِ‌خود یکی از مراحل کاوش درونى افکار و احساسات بدون قضاوتِ «درست» و «نادرست» است. این تکنیک‌ها به هر فردی اجازه می‌دهد تا بدون نگرانى از قضاوت در مورد فعالیت‌هایش دست به خلق آثار هنرى بزند. بسیاری از ما، وقتی به هنر فکر می‌کنیم، ممکن است خود را براى آن بى‌استعداد ببینیم یا فکر کنیم برای ما مناسب نیست. شاید شما فکر کنید که خیلی خلاق نیستید، اما ما مى‌‌توانیم با اجازه‌دادن به مغزمان برای آزادی بیان، و حتی گاهى با رهایى احساسات کودکانه، تأثیر شگفت‌انگیزی بر نحوهٔ پردازش، حفظ و به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات در ذهن خود داشته باشیم.


*عضو ارشد انجمن مشاوران درمانگر کانادا، دکترای تخصصی از ایران، فلوشیپ و گواهینامهٔ مشاوره از دانشگاه UCLA، گواهینامهٔ مصاحبهٔ انگیزشی و Award of Achievement از دانشگاه UBC

ارسال دیدگاه